تامین مالی یک موضوع ثابت گفتگو میان رهبران موسسات غیرانتفاعی است. در این دوران سخت اقتصادی، پرسشها در این رابطه نیز مدام تکرار میشوند. اما متاسفانه، پاسخ آنها به راحتی در دسترس نیستند؛ زیرا رهبران موسسات غیرانتفاعی بجای تهیه بودجه درگیر خلق برنامههای پیچیده برای سازمانهای خود هستند و نیکوکاران نیز معمولا به دنبال دانستن تاثیرات کمکهای مالی خود هستند. این موضوع باعث میشود تا از بودجه به خوبی استفاده نشود.
به گزارش وبسایت استنفورد سوشیال اینوویشن ریویو (Stanford Social Innovation Review)، مسائل مالی در سازمانهای انتفاعی در قیاس با سازمانهای غیرانتفاعی بسیار شفاف هستند. این امر موجب شده است تا نحوه فعالیت مشاغل مختلف، از اصول شناخته شدهای به عنوان مدلهای کسب و کار پیروی کنند. اگرچه لیست مشخصی از مدل کسب و کارهای شرکتی وجود ندارد، اما معنای آنها این است که سرمایهگذاران و مدیران با به کار بردن جملاتی کوتاه از نحوه عملکرد آن شرکت مطلع میشوند.
ارزش جملات خلاصه و کوتاه این است که به رهبران کسب و کارها اجازه میدهد تا به سرعت و به روشنی بیان کنند که برای موفقیت در بازار چه استراتژی دارند، و به سرمایهگذاران این امکان را میدهد تا از مدیران درباره چگونگی درآمدزایی سوال کنند. این سوال و جواب احتمال موفقیت در کسب و کارها را افزایش میدهد.
در مقایسه با سازمانهای انتفاعی، در حوزه غیرانتفاعیها در مورد استراتژیهای طولانی مدت تامین بودجه یک سازمان بهندرت واضح و روشن صحبت میشود. در مطالعاتی که به تازگی انجام شده، 10 الگو برای موسسات غیرانتفاعی شناسایی شده است که معمولا توسط سازمانهای غیرانتفاعی بزرگ در آمریکا مورد استفاده قرار میگیرند. با فهم این 10 مدل از بودجه، رهبران موسسات غیرانتفاعی میتوانند از روش ارزشمند دنیای انتفاعیها برای استراتژی مالی بلندمدت استفاده کنند.
دریافتکنندگان خدمات، مشتری نیستند
یکی از دلایلی که چرا بخش غیرانتفاعیها مدلهای واژگان مالی خود را توسعه نداده این است که اداره یک سازمان غیرانتفاعی پیچیدهتر از اداره کسب و کاری در همان اندازه است. هنگامی که یک کسب و کار راهی برای ارج نهادن برای مشتری پیدا میکند، منبع درآمدی خود را پیدا کرده است. مشتری هزینه را پرداخت میکند. وقتی که یک سازمان غیرانتفاعی راهی برای ایجاد ارزش برای یک دریافتکننده خدمات (مثلاً ادغام زندانی در جامعه یا نجات یک گونه در معرض خطر) پیدا میکند، منبع درآمدی برای خود ایجاد نکرده است. ایجاد منبع درآمدی برای چنین پروژهای یک مرحله جداگانه است. به همین خاطر است که از اصطلاح مدل بودجه به جای مدل تجاری استفاده میشود. یک مدل تجاری شامل گزینههایی در مورد ساختار هزینه و پیشنهاد ارزش برای ذینفع است. در حالی که، یک مدل بودجه فقط بر بودجه تمرکز دارد، نه برنامهها و خدمات ارایه شده به دریافتکنندگان خدمات.
مدیران سازمانهای غیرانتفاعی میتوانند از 10 مدل بودجه برای بهبود جمعآوری کمکهای مالی و مدیریت سازمانهای خود استفاده کنند، اما با بزرگتر شدن سازمانهای غیرانتفاعی مفید بودن این مدلها اهمیت خاصی پیدا میکند.
تحقیقات در مورد سازمانهای غیرانتفاعی بزرگ نیز این موضوع را تایید میکند. در مطالعهای که به تازگی انجام شده است، 144 سازمان غیرانتفاعی مورد شناسایی قرار گرفتند که از سال 1970 تاسیس شدهاند و توانستهاند سالانه 50 میلیون دلار یا بیشتر کسب کنند. هر یک از این سازمانهای غیرانتفاعی دارای یک مدل بودجه توسعه یافته بودند که با پیگیری منابع خاص مالی رشد کردند.
10 مدل بودجه غیرانتفاعیها
1- ارتباطدهنده صمیمی
برخی از سازمانهای غیرانتفاعی بخش عمده رشد خود را مدیون تمرکز بر عواملی هستند که در زمره نگرانیهای توده مردم با هر سطح درآمدی قرار دارند. این سازمانها مسیری ساختارمند برای ایجاد ارتباط بین این افراد ایجاد میکنند، مسیری که هیچ یک از آنان هرگز در آن قرار نداشتهاند. سازمانهای غیرانتفاعی که این رویکرد را در پیش میگیرند، از یک الگوی بودجهای استفاده میکنند که ما نام ارتباطدهنده صمیمی را بر آن مینهیم. برخی از مهمترین عوامل از این دست را میتوان در حوزههای تحقیقاتی محیط زیست، بینالملل و بهداشت و درمان یافت.
2- ایجادکننده ذینفعان
برخی از سازمانهای غیرانتفاعی هزینه خدماتی را میپردازند که به افراد خاص ارایه میشود. این ارایه خدمات اما بر افرادی تکیه دارد که در گذشته از محل کمکهای مازاد از این خدمات بهره بردهاند. این مدل بودجهای را ایجادکننده ذینفعان مینامیم. بهترین نمونههای این نوع بودجهها بیمارستانها و دانشگاهها هستند. بخش عمده بودجه این سازمانهای غیرانتفاعی از مبالغی میآید که ذینفعان برای خدماتی که غیرانتفاعیها ارایه میکنند، میپردازند. اما کل هزینه ارایه خدمات با این مبالغ پوشش داده نمیشود و در نتیجه آن سازمان غیرانتفاعی تلاش میکند با افرادی که از خدمات بهره گرفتند، ارتباط درازمدتی برقرار کنند و حمایتهای تکمیلی خود را ارایه کنند و به همین دلیل نام “ایجادکننده ذینفعان” بر آن نهاده شده است.
3- برانگیزاننده اعضا
برخی از سازمانهای غیرانتفاعی که بر کمکهای فردی تکیه دارند از الگوی بودجهای استفاده میکنند که ما نام “برانگیزاننده اعضا” را بر آن مینهیم. این افراد (که اعضای سازمان غیرانتفاعی هستند) به این دلیل پول اهدا میکنند که آن موضوع با زندگی روزمره آنها در ارتباط است و چیزی است که آنها از مزیت جمعی آن بهره خواهند برد. این سازمانها عمدتا درگیر موضوعاتی همچون مذهب، محیط زیست، هنر، فرهنگ و مسایل بشردوستانه هستند.
4- شرط بند بزرگ
تعدادی از سازمانهای غیرانتفاعی وجود دارند که برای تامین هزینههای فعالیتهای خود متکی به اهداهای بزرگ از جانب معدودی از اشخاص یا بنیادها هستند. این مدل بودجه «شرط بند بزرگ» نامیده میشود. معمولا نیکوکار نخست، خود موسس نیز هست، کسی که میخواهد با یک مشکل مقابله کند و آن مشکل برای وی عمیقا جنبه شخصی دارد.
5- تامینکننده دولتی
بسیاری از موسسات غیرانتفاعی با آژانسهای دولتی کار میکنند تا خدمات اجتماعی ضروری همچون مسکن و آموزش را که پیشتر دولت برای آنها بودجه تعریف کرده و اختصاص داده است، ارایه کند. موسسات غیرانتفاعی که این خدمات را ارایه میکنند از یک مدل بودجهای بهره میبرند که ما نام آن را تامینکننده دولتی میگذاریم.
6- بدعتگذار سیاست
برخی از موسسات غیرانتفاعی به پول دولتی وابسته هستند و از مدلی بهره میگیرند که ما نام بدعتگذاری سیاست بر آن مینهیم. این موسسات غیرانتفاعی روشهایی نو را ابداع میکنند برای پاسخگویی به آن دسته از مسائل اجتماعی که با برنامههای بودجهای موجود دولت همخوانی ندارند. آنها این روشهای مکمل را معمولا با ارایه راهحلهایی عرضه میکنند که موثرتر و کمهزینهتر از برنامههای موجود دولت هستند.
7- واسطه ذینفع
برخی موسسات غیرانتفاعی برای تهیه و ارایه خدمات با بودجه دولتی به ذینفعان با یکدیگر رقابت میکنند. مدلی که چنین موسساتی مورد استفاده قرار میدهند مدل واسطه ذینفع نامیده میشود. از این مدل در حوزههای مسکن، خدمات استخدامی، مراقبتهای سلامتی و وامهای دانشجویی بهره برده میشود. چیزی که باعث تمایز چنین موسسات غیرانتفاعی از برنامههای بودجهای دولتی میشود این است که ذینفعان حق انتخاب موسسه غیرانتفاعی که به آنها خدمات ارایه میکند را دارند.
8- بازیافتکننده منابع
برخی از سازمانهای غیرانتفاعی که با جمعآوری کمکها از شرکتها و اشخاص، و سپس توزیع کالاهای اهدایی به گیرندگان بیبضاعتی که نمیتوانستند آن را در بازار خریداری کنند، رشد کرده و بزرگ شدهاند. موسسات غیرانتفاعی که این نوع برنامهها را اجرا میکنند از مدل بودجهای استفاده میکنند که ما آن را بازیافتکننده منابع مینامیم. کسب و کارها مایل هستند این کالاها را اهدا کنند، زیرا در غیر این صورت هدر میروند (به عنوان مثال غذاهایی با تاریخ انقضا). بخش عظیمی از بازیافتکنندگان منابع درگیر برنامههای غذایی، کشاورزی، پزشکی و تغذیهای هستند و اغلب در سطح بینالمللی فعالیت میکنند.
9- بازارساز
بعضی از موسسات غیرانتفاعی خدماتی ارایه میکنند که یک اهدا نوعدوستی را دربرمیگیرد. حتی اگر پولی برای پرداخت هزینه خدمات در دسترس باشد، انجام آن برای سازمانهای انتفاعی غیراخلاقی یا غیرقانونی است. سازمانهای غیرانتفاعی که این خدمات را ارایه میکنند از مدل بودجهای استفاده میکنند که «بازارساز» نامیده میشود. اهدای عضو یکی از نمونههایی است که بازارسازان در آن فعالیت میکنند. تقاضا برای اعضای بدن انسان وجود دارد اما فروش آنها غیرقانونی است. این موسسات غیرانتفاعی بیشتر درآمد خود را از محل کارمزد یا کمکهای مالی که به طور مستقیم با فعالیتهای آنها مرتبط است، به دست میآورند. بیشتر بازارسازان در حوزه بهداشت و بیماری فعالیت میکنند، اما برخی از آنها در حوزه حفاظت از محیط زیست نیز فعالیت میکنند.
10- ملیگرای محلی
تعدادی از سازمانهای غیرانتفاعی وجود دارند که از طریق ایجاد شبکه ملی فعالیتهای محلی بزرگ شدهاند. این موسسات غیرانتفاعی از مدل بودجهای پیروی میکنند که «ملیگرای محلی» نامیده میشود. این سازمانها روی موضوعاتی که برای جوامع محلی در سراسر کشور مهم هستند، و دولت به تنهایی نمیتواند آن مشکلات را حل کند، فعالیت میکنند. بیشتر پول برای برنامهها به صورت محلی و غالبا از طریق کمکهای فردی یا شرکتی و رویدادهای خاص جمعآوری میشود.
استراتژی سازمانهای غیرانتفاعی
در شرایط اقتصادی کنونی رهبران غیرانتفاعیها همه جا به دنبال یافتن پول هستند و این موضوع باعث میشود برخی از سازمانهای غیرانتفاعی از مسیر اصلی خود دور شوند. بسیار مهم است که رهبران سازمانهای غیرانتفاعی در زمان دشواریها، استراتژی بودجهای خود را دقیق بررسی کنند و در مورد نحوه جمعآوری پول نظم و انضباط داشته باشند. مسیرهای بودجهای که سازمانهای غیرانتفاعی طی میکنند متفاوت خواهد بود و همه آنها از مدلهایی بهره نمیبرند که از برنامههای بزرگ پشتیبانی کنند. اما خبر خوب این است که همه سازمانهای غیرانتفاعی میتوانند از شفافیت بیشتری در مورد موثرترین مدل بودجهای خود بهرهمند شوند و امکان توسعه مدلهایی برای جمعآوری مقدار زیادی پول برای برخی از سازمانهای غیرانتفاعی وجود دارد. در حالی که نگاه جامعه برای حل مشکلات مهم خود به بخش غیرانتفاعی و نیکوکاری است، درک واقعی مدلهای بودجهای برای تحقق این آرزوها اهمیت بیشتری پیدا میکند.