سالهاست که شرکتها و موسسات نیکوکاری و مردم نهاد بهعنوان انواع مختلف سازمانها در نظر گرفته میشوند. آنها اهداف متفاوت، روشهای متفاوت، حتی وضعیت مالیاتی متفاوتی دارند. با این حال، اکنون بیش از هر زمان دیگری مرزهای بین انتفاعی و غیرانتفاعی محو شده است. شرکتها مسائل اجتماعی، مسئولیت اجتماعی و توسعه جامعه را به شیوههایی ترکیب میکنند که نتیجه آنها را بهبود میبخشد. سازمانهای ترکیبی مانند شرکتهای اجتماعی در حال یافتن راههایی برای بهبود جهان و در عین حال سودآوری هستند. همانطور که شرکتها به دنبال ایدههای جدید به بخش غیرانتفاعی هستند، استراتژیهای بسیاری نیز وجود دارد که سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد میتوانند از کسبوکارها بیاموزند.
بازاریابی
بر اساس مقاله ای که وبسایت proposalsforngos منتشر کرده، به دلایلی معمولا بازاریابی منفی تلقی می شود – به خصوص وقتی صحبت از سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد میشود. اغلب به دلیل این باور است که تا حد امکان زمان و منابع باید مستقیما به پروژهها اختصاص یابد. با این حال، در حالیکه این موضوع عالی به نظر میرسد، بسیار کوتهبینانه است. حتی یک سرمایهگذاری کوچک در بازاریابی میتواند دسترسی، شهرت و توانایی جمعآوری سرمایه یک NGO را افزایش دهد.
داشتن یک لوگو، یک وبسایت و یک خبرنامه یا حضور در رسانههای اجتماعی امروزه نسبتا معمولی است، اما سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد هنوز تمایل دارند تا حد ممکن زمان و منابع کمتری را برای این موارد صرف کنند. این اشتباه را نکنید! سازمانهای مردمنهاد باید نقش یک ارتباطدهنده موثر را جدی بگیرند. بازاریابی در این زمینه کمک بزرگی است.
یکی دیگر از ابزارهای بازاریابی که سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد تمایل دارند از آن اجتناب کنند، تبلیغات است. به طور خاص، خرید تبلیغات. با این حال، این یک اشتباه است. تبلیغات ثابت کرده است که ابزار فوقالعاده قدرتمندی در شکل دادن به نظرات و باز کردن کیف پول است. اگر کسبوکارها میتوانند از تبلیغات برای فروش همه چیز از برنامهها گرفته تا فست فود استفاده کنند، چرا سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد نباید از آنها برای اشتراکگذاری اهمیت کارشان استفاده کنند؟
تحلیل هزینه و فایده
درست مانند کسبوکارها، سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد نیز باید به طور استراتژیک در مورد چگونگی دستیابی به اهداف خود فکر کنند. سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد منابع محدودی دارند و باید به دقت برنامهریزی کنند که چگونه از این منابع به بهترین نحو استفاده کنند. برای سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد دشوار، اما مهم است که به یاد داشته باشند که نمیتوانند به همه کمک کنند. همیشه یک هزینه فرصت برای انتخاب یک پروژه نسبت به پروژه دیگر وجود دارد. این موضوع همچنین در تصمیمگیری استراتژیهای بازاریابی، استراتژیهای جمعآوری سرمایه و موارد دیگر مرتبط است. با این حال، این بدان معنا نیست که سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد باید کارایی را به حداکثر برسانند. در واقع، سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد در بسیاری از موارد ممکن است گزینه کم کارآمدی را در پروژههای خود انتخاب کنند. برای مثال، ممکن است انتخاب ذینفعانی که در نزدیکی زندگی میکنند، به زبان مشابهی صحبت میکنند، سالم هستند، یا قبلا مقداری پول و تحصیلات دارند، ارزانتر و آسانتر باشد. اما اگر هدف سازمان نیکوکاری و مردمنهاد شما کمک به آسیب پذیرترین افراد است، ممکن است تصمیم بگیرید عمدا ذینفعانی را انتخاب کنید که دسترسی و کمک به آنها دشوارتر باشد.
سرمایهگذاری
سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد آنقدر مشغول سرمایهگذاری در جوامع هستند که فراموش میکنند روی خودشان سرمایهگذاری کنند. ایجاد تغییرات اجتماعی سخت است و نیاز به برنامهریزی بلندمدت دارد؛ اما اگر سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد کارمند، دفتر و آموزش نداشته باشند، کارآمد ماندن برای آنها بسیار دشوار است. سرمایهگذاران تجاری میدانند که برای کسب درآمد باید پول خرج کنید. ذینفعان شرکت دلیل را در صرف پول برای فناوریهای جدید، حقوق کارکنان و محیط کاری مناسب برای افزایش بهرهوری میدانند. با این حال، اهداکنندگانی که در سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد سرمایهگذاری میکنند، اغلب از پوشش هزینههای اصلی یا عملیاتی خودداری میکنند و اصرار دارند که تمام وجوه مستقیما به پروژه اختصاص یابد؛ چرا با NGOها متفاوت رفتار میشود؟ باید اهداکنندگان را در مورد تأثیر سرمایهگذاری در سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد آموزش داد و سازمانها باید از خود و بودجه خود دفاع کنند. اینها تنها بخشی از ایدهها و استراتژیهایی است که سازمانهای نیکوکاری و مردمنهاد میتوانند از کسبوکارها بیاموزند. سازمان شما چه چیزی از شرکتهای دیگر یاد گرفته است؟ تجربیات خود را با ما در نظرات به اشتراک بگذارید.