تفکر انتقادی (تدابیری برای آگاهانه زیستن و خوب آموختن)

فکر کردن را ظاهرا همه ما خوب بلدیم. نه؟ مدام هم مشغول هستیم. شاید برای بعضی‌هامان مشغله چندان خوشایندی هم نباشد و گاهی آرزو می‌کنیم که کاش می‌شد این مغز مشغول را خاموش کرد و دمی از رنج فکر کردن و تصمیم‌گیری آسود. و یا کسی و یا مرجعی پیدا می‌شد که فکر کردن را به کل به او بسپاریم و خودمان برویم سراغ کارهای خوشایندتر. ولی بالاخره فکر کردن را که همه بلدیم. نه؟ از قضا آن تفکری که منظور ما است، تفکر نقاد، چیزی است آموختنی. مهارت یافتن در آن تمرین بسیار می‌خواهد. ذهن طبیعی ناپرورده‌ ما، ذهن نامتفکر اغلب چیزهایی را درست و بدیهی و طبیعی می‎انگارد، در حالیکه هرگز درستی یا نادرستی آنها را ارزیابی نکرده‌ایم. قضاوت‌ها و نتیجه‌گیری‌هایی می‌کند که هیچ از ماهیت آنها خبر نداریم. تصمیم‌های ریز و درشت می‌گیریم و اعمالی از ما سر می‌زند که خیال می‌کنیم، فقط خیال می‌کنیم آگاهانه و با هدف معلوم و برنامه‌ریزی شده بوده، و بعد شگفت زده و خشمگین می‌شویم که چرا نتیجه دقیقا برعکس آن بوده که انتظار داشته‌ایم. انگار ما نه حاکم بر ذهن خود که بنده آن هستیم.

تفکر انتقادی (تدابیری برای آگاهانه زیستن و خوب آموختن)

فکر کردن را ظاهرا همه ما خوب بلدیم. نه؟ مدام هم مشغول هستیم. شاید برای بعضی‌هامان مشغله چندان خوشایندی هم نباشد و گاهی آرزو می‌کنیم که کاش می‌شد این مغز مشغول را خاموش کرد و دمی از رنج فکر کردن و تصمیم‌گیری آسود. و یا کسی و یا مرجعی پیدا می‌شد که فکر کردن را به کل به او بسپاریم و خودمان برویم سراغ کارهای خوشایندتر. ولی بالاخره فکر کردن را که همه بلدیم. نه؟

از قضا آن تفکری که منظور ما است، تفکر نقاد، چیزی است آموختنی. مهارت یافتن در آن تمرین بسیار می‌خواهد. ذهن طبیعی ناپرورده‌ ما، ذهن نامتفکر اغلب چیزهایی را درست و بدیهی و طبیعی می‎انگارد، در حالیکه هرگز درستی یا نادرستی آنها را ارزیابی نکرده‌ایم. قضاوت‌ها و نتیجه‌گیری‌هایی می‌کند که هیچ از ماهیت آنها خبر نداریم.

تصمیم‌های ریز و درشت می‌گیریم و اعمالی از ما سر می‌زند که خیال می‌کنیم، فقط خیال می‌کنیم آگاهانه و با هدف معلوم و برنامه‌ریزی شده بوده، و بعد شگفت زده و خشمگین می‌شویم که چرا نتیجه دقیقا برعکس آن بوده که انتظار داشته‌ایم. انگار ما نه حاکم بر ذهن خود که بنده آن هستیم.

در بیرون هم وضعیت مشابه است. ویژگی تقریبا تمام نهادهای دیرسال اجتماعی، ایستایی و مقاومت در برابر تغییر است. قدرت‌های مستقر از ما می‌خواهند منفعلانه بپذیریم وضع موجود فکری را. هر چند ایده‌ال نیست. اما طبیعی است. به تبع آن، نهادهای آموزشی هم نامتفکر تربیت می‌کنند. القا کردن به جای آموزش، حفظ کردن به جای درونی ساختن، به خاطر سپردن دانش بیش ترکیب شده به جای درگیر شدن با روند علمی و پذیرفتن منفعلانه به جای پرسشگری.

فرض بنیادین کتاب «تفکر انتقادی» این است، ما چیزی جز تفکر خود نیستیم. احساسات ما (خشم، ترس، اندوه، محبت) آرمان‌هایمان، تصمیم‌ها و اعمال‌مان، همه حاصل فرآیندی است که نامش را فکر کردن گذاشته‌ایم. کیفیت زندگی ما مستقیما تابع کیفیت تفکر ما است. اگر تفکر ما نامتفکرانه و ناآگاهانه باشد، اگر ساز و کارش را نفهمیم، نمی توانیم تشخیص بدهیم کجایش معیوب است تا اصلاحش کنیم.

نویسندگان این کتاب سعی دارند به ما کمک کنند با مسلط شدن بر نحوه تفکر، مهار اعمال، آموزه‌ها و احساسات خود را در دست بگیرید. قدرت تفکر خود را کشف و سعی کنیم طوری آن را پرورش دهیم که در خدمت بهروزیمان باشد.

این کتاب در 19 فصل ما را با ابزارهای ذهنی لازم برای استدلال در باره مشکلات و مسائل مختلف، چه در کلاس ، چه در زندگی فردی و حرفه‌ای آشنا می‌کند و توصیه می‌کند اگر پیشنهادهای این کتاب را جدی بگیریم، می توانیم کاری در حق خود انجام داده که ارزشی پایدار و همیشگی برایمان به ارمغان آورد.

نشر اختران این کتاب را در سال 1397 و با ترجمه مریم آقازاده و اکبر سلطانی روانه بازار کرده است. افرا مطالعه این کتاب را به همه افرادی که دغدغه اجتماعی دارند توصیه می کند. اگر علاقمند به مطالعه این کتاب هستید، می توانید از طریق عضویت در اپلیکیشن فیدیبو و از طریق کد afra1400  آن را با 40درصد تخفیف خریداری کنید.

بر اساس استاندارد افرا، موسسه‌ نیکوکاری یا سازمان مردم‌نهاد خود را به‌صورت رایگان مورد سنجش قرار دهید و یک گزارش مدیریتی دریافت کنید.