اگر راهکارهای مسئولیت اجتماعی شرکتی (Corporate Social Responsibility)، با اهداف کسبوکار هماهنگ باشد، بر نوعدوستی تمرکز کند و ارزشمحور باشد، شانس موفقیت آن نه تنها در اجرای استراتژی سازمان بیشتر میشود، بلکه برای افرادی که از نتایج آن بهرهمند میشوند نیز، افزایش مییابد. مسئولیت اجتماعی شرکتی از گذشته به چهار گروه مسئولیت زیستمحیطی، اخلاقی، بشردوستانه و اقتصادی تقسیم شده است و بر تاثیر مثبتی که بر محیط زیست، مردم و جامعه دارد، تمرکز کرده است.
به گزارش fpmagazine، موارد مختلف بسیاری از شکست در فعالیتهای مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکتی (CSR) وجود دارد، از جمله فولکس واگن که مشخص شد هنگام برگزاری یک کمپین بازاریابی مهم، با تاکید بر انتشار کربن کم از ماشینهایش، آمارهای اشتباهی درباره انتشار کربن ارائه کرده بود. به این ترتیب نه تنها جریمه شد، بلکه اعتبار آن نیز در صنعت خودش آسیب دید و اعتماد مشتریان و مصرفکنندگانش کاهش یافت. شکستهای دیگری نیز در مسئولیت اجتماعی در حوزه زنجیره تامین و اعمال حقوق بشری و به ویژه صنعت پوشاک دیده میشود و در پنج سال گذشته، شاهد تغییر اندکی در رویدادهای دردناکی که رخ میدهد، بودهایم.
اما چرا بعضی از برنامههای مسئولیت اجتماعی شرکتی، شکست میخورند؟ ذیحسابی، شفافیت و اعتبار، از الزامات کلیدی هستند که اطمینان میدهند راهکارهای مسئولیت اجتماعی، نه تنها نیازهای کسبوکار را برآورده میکنند، بلکه نیازهای ذینفعانی که از این فعالیتهای اجتماعی بهره میبرند را نیز رفع میکنند. میدانیم که شرکتها به گونهای سازمان یافتهاند تا کسب سود را، هدف اصلی خود قرار دهند، بنابراین لازم است اطمینان یابیم مسئولیت اجتماعی شرکتی در همه بخشهای کسبوکار انجام میشود و سهامداران این مسئولیت را بر عهده میگیرند و نسبت به آن پاسخگو هستند، نه اینکه فقط یک راهکار جانبی برای مشغول کردن کارکنان باشد که احساس خوبی در آنها به وجود آورد.
جامعه و بهخصوص بخشی که به منافع زیستمحیطی و اجتماعی و مردمی اختصاص دارد، باید از کسبوکارها نسبت به عملکردشان در حوزه مسئولیت اجتماعی، مطالبه کنند. کسبوکارها باید از شفافیت و صحت روش خود، و اجرای استراتژی خود اطمینان یابند، و میتوانند با گزارش تاثیرگذاری خود بر جامعه، و شفافسازی درباره موفقیتها و شکستهایشان، این کار را انجام دهند.
باید سطح مشخصی از مسئولیتپذیری میان بخشهای اجتماعی، زیست محیطی و مردمی، و سازمانهای غیرانتفاعی وجود داشته باشد. بهتر است به جای اینکه در پایان کار، به دنبال پاسخگویی و ذیحسابی شرکتها باشیم، از این موضوع اطمینان یابیم که سازمانهایی که مسئولیت اجتماعی دارند، در آغاز و سراسر مدتی که یک راهکار مسئولیت اجتماعی به کار گرفته میشود، به شکل جمعی در آن مشارکت میکنند و بر کسب نتیجه خوب برای کاربر نهایی تمرکز دارند – مثلا کسب نتیجه خوب برای ذینفعان (مردم، سازمانهای اجتماعی، محیط زیست)، به جای کسب نتیجهای که فقط برای سازمانها سودآور باشد.
وقت آن است که به جای اینکه فقط بانی کار خیر باشیم، مشارکت فعالی در کل فرآیند مسئولیت اجتماعی داشته باشیم. بخشهای اجتماعی در سازمانها تخصصهای زیادی را به کار میگیرند که میتوان از نتایج کار آنها استفاده کرد تا کسبوکارهایی که سرمایه و قدرت تاثیرگذاری لازم را دارند، بتوانند تاثیر ماندگاری در سطح جامعه به وجود آورند.
برای فرآیند طراحی فعالیتها باید با افراد مناسب مشورت کرد و اطمینان یافت کسبوکار مربوطه، نه تنها تاثیری که قرار است به وجود آورد را درک میکند بلکه علل اصلی مشکلاتی که برای رفع آنها تلاش میکند را نیز میشناسد. چنین رویکردی کمک موثری برای پشتیبانی از راهکارهای مسئولیت اجتماعی در شرکت است که بسیاری از مشکلات جامعه را رفع میکند و برای جامعه، ارزشآفرین خواهد بود، و در عین حال، اطمینان میدهد این راهکارها، تاثیر مثبتی برای جامعه، مردم و محیط زیست، به همراه خواهد داشت.