در اواخر نوامبر 2022، شرکت «اُپن إی.آی»، فعال در عرصۀ هوش مصنوعی، از چتجیپیتی رونمایی کرد – رباتی که اینترنت را زیرورو میکند تا محتوا بیابد و با استفاده از زبان، لحن و اطلاعات آن به پرسشهای مطرحشده در گفتوگو پاسخهای خلاقانه میدهد. کاربران بهسرعت به محدودیتهای این ربات پی بردند – برای مثال، این ربات دربارۀ وقایع بعد از 2021 تاکنون چیز زیادی نمیداند (البته، اگر چیزی بداند) – اما توانایی این ربات در فرایند نگارش هم امیدوارکننده بود و هم اندکی هراسانگیز. اینترنت مملو از کاربرانی شد که از چتجیپیتی میخواستند تا برایشان از زبان یک دزد دریایی، قطعهای موسیقی یا مقالۀ پژوهشی کوتاهی بنویسد یا آنکه خطاهای کدنویسی را برایشان توضیح دهد.
در سازمانهای غیرانتفاعی، گردآورندگانِ زیرکِ کمکهای مالی به ظرفیتِ این رباتِ گفتوگو در انجام کارهای زمانبر و پیشپااُفتاده پی بردند؛ برای مثال، نوشتنِ پُست در شبکههای اجتماعی، ارسال یادداشتهای تشکر به اعانهدهندگان و تکمیلِ فرم تقاضای کمک مالی.
چرین کوشی، نائبرئیسِ بخش توسعۀ مریت امریکا، یکی از سازمانهای غیرانتفاعی که به افرادِ بدون مدرک دانشگاهی کمک میکند تا حرفۀ موفقی را آغاز کنند، میگوید: «هر کسی در هر جایی با زیادهکاری مواجه است؛ کلی کار است که باید انجام شود. هوشمصنوعی یکی از آن فرصتهای فراگیر است.»
برخلاف دیگر ابزارهای هوشمصنوعی، دو مورد از مزایای چتجیپیتی سادگی و رایگان بودن آن است؛ البته اینکه قرار است همیشه رایگان بماند یا نه مشخص نیست. در حال حاضر، هر کسی میتواند در اُپن إی.آی حساب کاربری ایجاد کند و سؤال کردن از چتجیپیتی را شروع نماید. اُپن إی.آی نمونههایی از نحوۀ استفاده از ربات خود را به کاربران نشان میدهد؛ برای مثال، از ربات بخواهید تا با بیانی ساده، رایانش کوآنتومی را برایتان توضیح دهد. چند هشدار نیز به کاربر داده میشود که از جمله میتوان به گرایش این ربات به ارائۀ پاسخهای نادرست یا بیانِ اطلاعاتِ مضر یا دارای سوگیری اشاره کرد.
غلبه بر «سندرم صفحۀ خالی»
جمعکنندگانِ کمکهای مالی میگویند که چتجیپیتی نقطهای عالی برای شروع کارهای روزمره فراهم میکند. این ربات از بهترین رویههای بهینهسازیِ موتورهای جستوجو آگاه است و کاربران میتوانند ربات را بهگونهای هدایت کنند که برای مخاطبانِ مختلف، سبکهای گفتاریِ متفاوتی داشته باشد؛ مثلاً، برای نگارش پستهای وبلاگ، خوشصحبت و پرحرف باشد و برای نگارشِ نامه به یکی از اعضای معتمد، بسیار مؤدب و بااحترام باشد. همچنین، کاربران میتوانند نمونهای از صدای مورد نظرشان را طی گفتوگو بارگذاری کنند تا ربات بتواند از آن تقلید کند.
کوشی میگوید: «اگر دارید چیزی مثل درخواست دریافت کمکهای مالی یا پستِ شبکههای اجتماعی یا مقالهای کوتاه یا مطلبی برای وبسایت خود مینویسید، این ربات قطعاً سندرم صفحۀ خالی را برطرف میکند.»
جمعکنندگان اعانه و کمکهای مالی، که نوشتن برایشان مشکل است، میتوانند از شرّ ساعتها کلنجار رفتن برای نوشتنِ اولین جملۀ بینقص خلاص شوند و در عوض، کار را با همان اولین پیشنویسِ پیشنهادی شروع کنند. گایلی رابرتز، رئیس ارشد بخش توسعۀ لارکین استریت یاث سرویسس، یکی از سازمانهای غیرانتفاعی واقع در سانفرانسیسکو که به جوانانِ بیخانمان خدماترسانی میکند، میگوید: «وقتی دارید از این ربات استفاده میکنید، بیشتر باید خودتان را ویراستار بدانید تا نویسنده!»
رابرتز میگوید که ویراستاران بیشتر به هدف، مخاطب و سبک گفتار نوشتهها توجه میکنند. وقتی جمعکنندگانِ اعانه و کمکهای مالی در حال استفاده از چتجیپیتی هستند، کارشان این است که دستوراتی خاص به آن بدهند تا پیوند خود را با پیامِ مورد نظر حفظ کند و برای مخاطبانِ مشخصشده مطلب بنویسد. آخرین نسخه از این ربات گفتگو، جیپیتی-4، آنقدر پیشرفته است که رابرتز معمولاً به آن دستور میدهد تا «صدای انسانی» داشته باشد یا «25% از گفتار رباتیاش کم شود» تا به زبان محاوره تعامل داشته باشد یا از علامت تعجبهای کمتری استفاده کند.
کوشی میگوید که جمعکنندگانِ اعانه و کمکهای مالی نبایستی با دیدن تواناییهای این ربات از خود دلسرد شوند یا نگران باشند که این ربات قرار است جای آنها را بگیرد. در عوض، آنها باید از هوشمصنوعی برای کاهش بارِ اموری استفاده کنند که وقت آنها را تلف میکند و در مسیرِ بخشهایی از کارشان که دوست دارند قرار میگیرد.
او میگوید: «اگر ذاتاً نویسنده هستید – یعنی، عاشق نوشتن هستید و واقعاً بااشتیاق مینویسید- پس ابزارهای هوشمصنوعی بهدرد شما نمیخورد.» اما در ادامه میگوید که اگر جمعکنندۀ کمکهای مالی نویسندۀ بااستعدادی باشد، میتواند از ابزارهای هوشمصنوعی در یادداشتبرداری از جلسات یا جستوجوی پایگاهدادۀ خیرین و اعانهدهندگان استفاده کند.
جمعکنندگانِ اعانه و کمکهای مالی باید به بخشهای مورد علاقهٔ شغلشان فکر کنند و، همچنین، وظایفی را در نظر بگیرند که باعث میشود آنها زمان کافی برای کارهای مورد علاقهشان پیدا نکنند. کوشی میگوید جمعکنندگان اعانه و کمکهای مالی، که از ملاقات با خیرین و اعانهدهندگان لذت میبرند، باید از خودشان بپرسند: «چطور میتوانیم سریعتر از شر آن کار خلاص شویم تا برقراری روابطِ حضوری و چهرهبهچهرۀ واقعی ممکن شود؟»
شاید چتجیپیتی یا دیگر ابزارهای هوشمصنوعی پاسخِ این پرسش باشند.
«دروغ میگوید!»
ممکن است کاربردهای چتجیپیتی برای جمعکنندگان کمکهای مالی بیشتر و بیشتر شود، اما باز هم باید مراقب باشند. جان بیدرمن، نائبرئیس بخش راهبردِ جمعآوری اعانه و کمکهای مالی در شرکت گیواسمارت، یکی از پلتفرمهای فناوری در حیطۀ جمعآوری اعانه، میگوید که این ابزار از نوعِ «یکبار کافیه» نیست؛ یعنی کاربران غالباً باید سؤالی یکسان را به چندین شیوۀ مختلف از ربات بپرسند تا به پاسخی که میخواهند برسند. بیدرمن میگوید: «اما همچنان، باعث میشود 85% در زمان شما صرفهجویی شود.»
مسالهٔ دقت نیز وجود دارد. وقتی چتجیپیتی در حال جستوجوی پاسخ است، از کوهی از اطلاعات کمک میگیرد – کوهی که در 2021، رشدش متوقف شد. خیلی چیزها هست که این ربات نمیداند یا درک نمیکند یا آنطور که رابرتز میگوید: «دربارهشان دروغ میگوید!»
او میگوید: «این ربات یکجورهایی چاپلوس است. میخواهد پاسخ سؤالتان را بدهد، ولی پاسخ را نمیداند و پاسخی از خودش درمیآورد و هرگز به شما نمیگوید که چنین کاری میکند.»
بیدرمن به کاربران توصیه میکند تا چتجیپیتی را موتور جستوجو ندانند و همیشه تمامی دادههای ارائهشده توسط این ربات را صحتسنجی کنند. او میگوید: «مردم فکر میکنند گوگل است، ولی اصلاً اینطور نیست.» وقتی بیدرمن از چتجیپیتی خواست تا مثلاً تاریخچهای از سوابق حرفهایِ او بنویسد، ربات بهغلط اینطور بیان کرد که بیدرمن اولین شرکتِ فناوریِ جمعآوری اعانهاش با نام دونرپرفکت را وقتی 12ساله بود تأسیس کرد.
«سوگیری» یکیدیگر از مشکلات چتجیپیتی است – شرکت اُپن إی.آی این مطلب را تأیید میکند و آن را یکی از محدودیتهای این ربات معرفی مینماید. بیدرمن میگوید: «اگر مراقب اظهاراتِ این ربات نباشید، آنوقت دوستِ رباتیِ شما ممکن است مطلبی بسیار توهینآمیز برای خیرین و اعانهدهندگان بنویسد.» این هم دلیلی دیگر برای اینکه چتجیپیتی را صرفاً نوعی پیشنویس و نمونۀ آزمایشی بدانیم.
خطراتی که باید لحاظ شوند
همچنین، این پرسش مطرح میشود که آیا استفاده از چتجیپیتی برای نوشتن پیام به اعانهدهندگان باعث از بین رفتنِ اعتبار و اعتمادی میشود که عاملِ اصلیِ استحکام و انسجامِ رابطۀ اعانهگیرنده و اعانهدهنده است یا خیر؛ اما کوشی و رابرتز چنین نگرانیای ندارند. رابرتز سالها در مقام پیمانکارِ سازمانهای غیرانتفاعی کار کرده است و غالباً، از زبانِ یکی از رؤسای اجرایی سازمانهای غیرانتفاعی درخواست جمعآوری اعانه و کمک مالی را مینوشت. او میگوید: «مکاتباتِ کاری از نوع نگارشِ مشارکتی است. هیچکس نباید درخواست برای دریافت کمکهای مالی را ادبی در نظر بگیرد.»
همچنین، بسیاری از گردآورندگانِ کمکهای مالی برای نوشتنِ یادداشتهای تشکر از اعانهدهندگانشان از قالبهای آمادهای استفاده میکنند که مشاورانِ شناختهشدۀ این حیطه (مثل گیل پری) نوشتهاند. کوشی استفاده از چتجیپیتی را با استفاده از یکی از آن قالبهای آماده مقایسه میکند – البته، به استثنای اینکه این ربات میتواند تعدادی نامتناهی از آن قالبهای آماده را تولید کند. کوشی میگوید که وقتی نوبت به تشکر از خیرین و اعانهدهندگانی میشود که تاکنون کمکهای بسیاری کردهاند، این قابلیت مزیت بزرگی بهحساب میآید.
کوشی میگوید: «اگر از قالبِ آمادۀ گیل پری برای تشکر کردن استفاده میکنید، برای بار دوم چه خواهید گفت؟» حتی کوشی نیز برای اعضای گروهِ خود قالبهای جدیدی برای پیغام تشکر تدوین کرده است. او قالبهای امتحانشدۀ موفق را وارد چتجیپیتی میکند و از ربات میخواهد تا قالبهای جدیدی تولید کند که مطابق با بهترین رویهها هستند.
چتجیپیتی تقلیدی کارشناسانه است که سازمانهای غیرانتفاعی و اعانهدهندگان و خیرین را با خطراتی مواجه میسازد. بیدرمن هشدار میدهد که این ابزار، توزیعِ درخواستهای جعلی و دروغین جمعآوری کمکهای مالی به اعانهدهندگان را برای افرادِ تبهکار بسیار راحت میکند.
بیدرمن میگوید از زمانیکه چتجیپیتی رواج پیدا کرده است، شرکتهایی نظیر گیواسمارت با افزایش کلاهبرداری از کارتهای اعتباری مواجه شدهاند. او میگوید: «من منظورم این نیست که این حوادث علت و معلول یکدیگرند، ولی نکته تعجبآور این است که همبستگی زیادی میان این دو وجود.» بیدرمن به اعانهدهندگان توصیه میکند تا مطمئن شوند که درخواستها از آدرس ایمیل معتبری که در سایت سازمان غیرانتفاعی مورد نظر ثبت شده است بهدستشان میرسد تا بدینصورت فریب افراد کلاهبردار را نخورند.
«تغییر فرهنگی»
چتجیپیتی ابزار کاملی نیست، بلکه دانش و فناوریِ آن استمرار خواهد یافت. بیدرمن این جهش فناورانه را شبیه توسعۀ گوشیهای هوشمند میداند: باآنکه گوشیهای هوشمند بلافاصله بازار را تسخیر نکردند، اما اکنون در همهجا هستند و دیگر کمتر کسی را میبینیم که حاضر باشد به دورانِ گوشیهای تاشو برگردد. کسانیکه زودتر از دیگران از چتجیپیتی استفاده کردهاند میگویند که این ربات باعث میشود کارهای بیشتری انجام شود و قرار نیست جای کارکنانِ انسانی را بگیرد.
رابرتز میگوید: «من نمیخواهم کسی را اخراج کنم یا آنکه هیجاناتِ افراد را برانگیخته سازم، ولی اینها ابزارهایی هستند که افراد باید حتماً کار کردن با آنها را بیاموزند تا بتوانند در بازار باقی بمانند.»
رابرتز طی حضور در رویدادها، عملیاتها و گروههای اعانهدهنده، از مدیران میخواهد تا به کارکنانِ خود نحوۀ استفاده از چتجیپیتی را آموزش دهند و آنها را تشویق کنند که با سایر ابزارهای هوشمصنوعی نیز آشنا شوند. او میگوید: «این حرکت، تغییر فرهنگی است.» و در ادامه میگوید که رهبران بایستی کارکنان خود را به این ابزارها کنجکاو کنند و منابعی را در اختیار آنها بگذارند که بتوانند نحوۀ بهرهگیری از آنها را بیاموزند.
شاید مردم در استفاده از ابزارهای هوشمصنوعی در کارهای روزانهٔ خود احساس راحتی نداشته باشند یا آنکه توسعۀ سریع این ابزارها آنها را نگران کند، اما باید بدانیم که قرار نیست بساط این فناوری جمع شود. بیدرمن میگوید که ابزارهای هوشمصنوعی، بهرغم خطراتی که دارند، در مجموع تاثیر مثبتی برای این بخش از بازار دارند: «این ابزار باعث افزایش چشمگیر بازده در بخش ما میشود.»