آیا درآمدزایی راه‌‌حل کلیدی ایجاد تغییر و تاثیرگذاری است؟ چرا موسسات خیریه به دنبال راه‌‌اندازی کسب و کارهای سودآور هستند؟


«کنتون لی» به سراسر نایروبی مسافرت کرد و به شوخی در این مورد می‌‌گوید: «این تنها ایده‌‌ای بود که تا به حال داشته‌‌ام.» او در این سفر دختربچه یتیمی را دید که کفش‌‌هایش برای او بسیار کوچک بودند. کسی جلوی کفش‌‌ها را بریده بود و به همین خاطر انگشتان پای دخترک از آن بیرون زده بودند. «همان‌‌جا با خودم گفتم خوب بود که کفش‌‌ها می‌توانستند بزرگ شوند.» بعد او به خانه‌‌اش در بیوس آیداهو می‌‌رود و کفشی را درست می‌‌کند که تا پنج سایز بزرگ می‌‌شود و در نهایت موسسه غیرانتفاعی Because Internationalرا تاسیس می‌‌کند که امروز بعد از دوازده سال بیش از 250 هزار جفت کفش را به سراسر دنیا فرستاده است. در طول این راه، اتفاق غیرمنتظره‌‌ای افتاد. والدین آمریکایی شروع به سفارش این کفش‌‌های بزرگ‌‌شونده برای بچه‌‌هایشان کردند. کنتون لی ارزش کارش را دید. اگر او کفش‌‌هایش را می‌‌فروخت، دیگر لازم نبود مهمانی شام و مسابقات گلف را برای جمع‌‌آوری کمک‌‌های نقدی و سرمایه‌‌ها برگزار کند. اما او اشتیاقی برای فروش کفش‌‌ها نداشت و در جواب گفت: «این کاری نیست که ما می‌‌خواهیم انجام بدهیم. ما یک موسسه غیرانتفاعی و خیریه هستیم.»
با این حال یک موسسه غیرانتفاعی دیگر به نام Grameen Foundation به موضوع مشابهی رسید. این شرکت یک اپلیکیشن را طراحی کرده است که به کشاورزان کلمبیایی کمک می‌‌کند تا میزان تولید و بهره‌‌وری‌‌شان را افزایش بدهند. این اپلیکیشن در بعضی جاها حتی بدون نیاز به وای‌‌فای هم کار می‌‌کند. سازمان‌‌های دیگر هم برای استفاده از این اپلیکیشن درخواست دادند تا به این ترتیب Grameen Foundation به این نتیجه برسد که این ابزار می‌‌تواند برای کاربردهای مفیدتری هم استفاده شده و حتی پتانسیل ایجاد یک کسب و کار را هم دارد. اما Grameen Foundation که یک موسسه خیریه بین‌‌المللی است، این کار را نکرد.
این در حالی است که یک موسسه خیریه دیگر به نام Speak Your Silence هم درگیر چنین شرایط سختی شده بود. پلتفرم این موسسه، به قربانیان سوءاستفاده‌‌های جنسی مشاوره شخصی می‌‌دهد. سال‌‌های پیش از جنبش #من‌‌هم، «مت پیپکین» موسس این موسسه خیریه به دنبال ارایه نسخه‌‌ای این پلتفرم برای شرکت‌‌ها بود تا به کارمندان آنها برای جلوگیری از آزارهای جنسی کمک کند. اما اعضای هیات مدیره جلوی او را گرفتند. به هر حال آنها یک موسسه غیرانتفاعی بودند. پیپکین در این مورد می‌‌گوید: «اگر کسب و کاری داشته باشی و بعد یک موسسه خیریه راه بیندازی، کسی فکر اشتباهی نمی‌‌کند. اما اگر یک موسسه خیریه داشته باشی و بعد یک کسب و کار راه بیندازی، مردم می‌‌گویند یک لحظه صبر کن!»
این آغاز روند تغییر است. در نهایت هر سه این موسسات خیریه وارد بازی درآمدزایی شدند. آنها معتقدند که این مرحله بعدی فرآیند کارآفرینی اجتماعی است. در طول ده تا پانزده سال گذشته، کسب و کارها ماموریت‌‌های مختلفی را برای خودشان تعریف کرده‌‌اند. شرکت‌‌هایی مانند Toms، Warby Parker و Feed، اغلب با الگوی یکی برای یکی، در خدمت برندشان هستند. هر خرید، کمکی به شرکت است. شرکت‌‌های دیگر تمام بازوهای غیرانتفاعی و خیریه‌‌شان را بکار گرفته‌‌اند. به عنوان مثال شرکت بزرگ Salesforce بنیاد مخصوص و ویژه خودش را راه انداخته است تا بتواند از محل سرمایه‌گذاری‌‌های انجام شده در این شرکت، فعالیت‌‌ها و کمک‌‌های خیریه بکند.
اما نهادهای سودآور، دنیای غیرانتفاعی‌‌ها را در آغوش کشیدند و جنبشی هم در مسیر مخالف شکل گرفته است. دکتر «تان کرینر» مدیر اجرایی بنیاد کارآفرینی اجتماعی Miller Center در این مورد می‌‌گوید: «ما در طول چهار یا پنج سال گذشته دیده‌‌ایم که سازمان‌‌های خیریه و غیرانتفاعی می‌‌گویند چطور می‌‌توانم بعضی از اصول کارآفرینی را که تاثیرگذاری ما را بیشتر می‌‌کند، بکار گیرم؟»
«پت والش» هم به عنوان هم‌‌بنیانگذار کسب و کار اجتماعی Classy که نرم‌‌افزارهای جذب سرمایه آنلاین را برای سازمان‌های خیریه می‌‌سازد، همین عقیده را دارد و می‌‌گوید: «اتفاق تازه‌‌ای که افتاده این است که چطور آنها دارند خلاق می‌‌شوند و کسب و کارهای نوآورانه را راه می‌‌اندازند؟»
هنوز رایج نیست که سازمان‌‌های غیرانتفاعی از بازوهای سودآور مجزا بهره ببرند، اما به گفته کرینر احتمالا از حالا به بعد بیشتر شاهد چنین اتفاقاتی هستیم. این پیچیدگی‌‌ها عاری از چالش نیست. وقتی یک کارآفرین ماموریت و سیاست درآمدزایی خودش را ترکیب می‌‌کند، به معنای آن است که دو هدف را دنبال می‌‌کند؛ افزایش سود و درآمد در حالی که آنها اغلب روی توزیع آن سودها متمرکز نیستند. حتی وقتی که موسسه خیریه و شرکت، دو بخش جدا از هم هستند. دکتر «ماریا بشاروف» استادیار رفتار سازمانی دانشگاه کورنل در این مورد می‌‌گوید: «همچنان این خطر وجود دارد که صاحبان کسب و کار دنیا را به یک رنگ ببینند و صاحبان سازمان‌‌های غیر انتفاعی آن را به رنگ دیگری. با این اوصاف باید این نگاه‌‌های مجزا را کنار هم بیاوریم. هر چند که این کار مشکلی باشد، اما غیرممکن نیست.»
کنتون لی، سازنده کفش‌‌هایی که سایز آنها بزرگ می‌‌شود، بلافاصله این موضوع را احساس کرد. بعضی از اعضای هیات مدیره با راه‌‌اندازی بازوی سودآوری و تجاری این سازمان مخالفت کردند. لی می‌‌گوید: «آنها هر اقدام تجاری را به حرص و طمع تشبیه کردند و فکر کردند که قرار است یک هدف اشتباه را دنبال کنیم. این کار روند خودشناسی جدی را به همراه داشت و ما مدام از خودمان می‌‌پرسیدیم که چرا این کار را می‌‌کنیم؟ به خاطر پول؟» با این حال لی و رئیس هیات مدیره شرکتش یعنی «اندرو کروز» تصمیم گرفتند که این کار را نکنند. آنها با هم توافق‌‌نظر داشتند. بنابراین در ماه ژانویه سال 2018 یک شرکت تجاری با نام GroFoive را تاسیس کردند تا از این طریق کفش‌‌هایشان را بفروشند. آنها برای این کار مجبور بودند که پاسخ یک سوال بزرگ دیگر را هم پیدا کنند: «ساختار این سازمان جدید چطور است؟» ماریا بشاروف می‌‌گوید: «بررسی و تشخیص اینکه نقش شما در یک سازمان غیرانتفاعی چه ارتباطی با نقش شما به عنوان رهبر یک سازمان تجاری و سودآور دارد، کار مشکلی است.» در واقع باید دید که چقدر می‌توان چنین سازمانی را مثل یک کسب و کار سنتی اداره کرد؟ چقدر باید ارتباط و همبستگی با ماموریت سازمان غیرانتفاعی و خیریه‌تان را حفظ کنید؟ اگر این دو سازمان را کاملا از هم جدا کنید، شرایط چه تغییری می‌کند؟
لی تصمیم گرفت تا سود سهامش در این شرکت جدید را به سازمان خیریه‌اش بدهد. حالا کروز مدیرعامل GroFive تازه تاسیس شده و این شرکت در حال فروش اولین محموله کفش‌هایش به صورت تجاری است. به این ترتیب قرار است که 5/6 درصد از کل درآمد این شرکت تجاری به سازمان غیرانتفاعی و خیریه آنها برگردد.
در انجیاو Grameen که اپلیکیشن ویژه کشاورزان را تولید می‌کند، سوال بزرگ درباره پول است. آنها هم یک شرکت تازه با نام TaroWorks را برای فروش اپلیکیشن‌شان تاسیس کرده‌اند که توانست از طریق شتاب‌دهنده Miller Center سرمایه اولیه خودش را تامین کند. بعضی از سرمایه‌گذاران معتقدند که این یک شرکت معمولی است و در انتظار رشد چشمگیری در آن هستند. اما بعضی دیگر از این سرمایه‌گذاران، آن را یک شرکت غیرانتفاعی می‌بینند که از نظر احساسی ارتباط چندانی با ماموریت و هدفش ندارد. ماریا بشاروف در این مورد می‌گوید: «این چالشی است که ما به آن چالش هویتی می‌گوییم. اغلب افراد همچنان می‌خواهند به تعریف مشخصی از ماهیت شرکت‌های غیرانتفاعی و تجاری برسند و آنها را تا حد امکان از یکدیگر جدا کنند.»
با این همه جالب است بدانید که شرکت تجاری TaroWorks منفعت خوبی برای Grameen داشته و مقدمات ورود دو حامی بزرگ به آن را فراهم کرده است. TaroWorks در حال حاضر به 60 مشتری خدمت‌رسانی می‌کند و موفقیت آن به Grameen کمک کرده است تا دو شرکت دیگر را در زیرمجموعه خودش ایجاد کند. همچنین سازمان خیریه Speak Your Silence هم که در زمینه مشاوره به قربانیان سوءاستفاده جنسی فعالیت می‌کند، راه متفاوتی برای حرکت به سمت جلو پیدا کرد. پیپکین مدیر آن یک شرکت مجزا با مسئولیت محدود را با نام WeVowتاسیس کرد و حالا هر دوی آنها را اداره می‌کند. او امیدوار است تا سود بدست آمده از این شرکت جدید، این امکان را بدهد تا شخصا حامی سازمان خیریه خودش باشد. او می‌گوید: «اگر آن سازمان خیریه را نداشتم، هرگز به فکر تاسیس شرکت جدیدی هم نمی‌افتادم. با اداره هر دو این‌ها، می‌توانم تاثیرگذاری بیشتری هم داشته باشم.»

افرا یک موسسه غیرانتفاعی است که با هدف توسعه زیرساخت نیکوکاری کشور ایجاد شده است. افرا به موسسه‌های نیکوکاری و خیریه و سازمان‌های مردم‌نهاد کمک می‌کند تا بدون هزینه و با کمک استاندارد افرا، زیرساخت‌های مدیریتی خود را شکل داده یا تقویت کنند. در این راستا سه خدمت خودارزیابی، ارزیابی دیجیتال و آموزش به صورت رایگان در اختیار موسسه‌های نیکوکاری قرار گرفته است.
آشنایی بیشتر با افرا و خدمات آن