در طول یک ماه گذشته یک نامه و دو ایمیل برای جمعآوری کمکهای داوطلبانه دریافت کردهام که سعی داشتند من را تحت تاثیر قرار دهند تا به آنها کمک کنم. یکی از آنها پرسیده که چرا قبلا کمکی نکرده بودم. یکی گفته بود که اگر کمک نکنم، احتمالا هر اتفاق بدی برای من میافتد. سومین نامه هم به این موضوع اشاره کرده بود که هیچ کاری نکردن (در واقع کمک نکردن) به اندازه ایجاد یک مشکل بد و ناخوشایند است.
من به طور منظم به یکی از این سازمانهای نیکوکاری و خیریه، کمک میکنم. قبلا به سازمان دوم یک یا دو بار کمک کردهام. نامه سوم متعلق به سازمانی بود که قبلا هرگز به آنها کمکی نکرده بودم و آنها سعی در جلب نظر و کمک من داشتند. هر سه این سازمانهای خیریه اشتباه بزرگی میکنند. این نوع نامههای جمعآوری کمک گاهی میتوانند در کوتاهمدت مفید باشند. در بلند مدت اما چنین نامههایی می-توانند به روابطی که سازمانهای نیکوکاری سعی کردهاند با حامیانشان برقرار کنند، ضربه بزنند.
شفاف باشید
اشتباه بزرگی که این سازمانها مرتکب میشوند آن است که از نامههای جلب کمک و حمایتشان برای ایجاد احساس بد در حامیان استفاده میکنند؛ به این امید که آن احساسات ناخوشایند، به دریافت کمک و درآمدزایی برای آنها منجر شود. در واقع هدف این نامهها، ایجاد احساس گناه در حامیان و کمککنندگان است تا باعث شود که آنها بعد از خواندن این نامهها و برای جبران گناهشان، چکهایی با مبالغ مختلف به این سازمانها بفرستند. آیا این شیوه درستی برای ایجاد روابط سالم، محکم و بادوام است؟ طبیعتا خیر.
حامیان و خیرین باید در هنگام خواندن و مطالعه مکاتبات مربوط به روند دریافت کمک در سازمان شما (شامل نامهها و ایمیلهای جمعآوری کمک،خبرنامهها، وبسایت و ویدئوهای منتشر شده شما روی آن)، از آنها الهام بگیرند. این حامیان باید احساس کنند که سازمان شما در حال ایجاد یک روند تاثیرگذاری مثبت و بزرگ در جهان (یا جامعه بومی خودتان) است و آنها میتوانند بخش مهمی از این تغییر مثبت باشند.
این به معنای آن نیست که نامهها و ایمیلهای شما نباید احساسات قوی را برانگیزد… آنها باید چنین عملکردی داشته باشند. به حامیها و خیرین سازمانتان نشان دهید که مشغول حل کردن چه مشکلی هستید. برای آنها از مسایل و مشکلات افرادی بگویید که به همان بیماری مبتلا هستند که شما در حال مبارزه با آن هستید، درباره فقری برایشان صحبت کنید که سعی دارید آن را ریشهکن کنید و یا درباره سوءرفتارهایی برایشان توضیح بدهید که سعی دارید آنها را از بین ببرید.
اشکالی ندارد که باعث غمگین شدن و حتی گریه کمککنندگانتان بشوید. اما هرگز به آنها نگویید که خودشان بخشی از مشکل هستند. در عوض به آنها چشماندازی بدهید از جایگاهی که میتوانند داشته باشند و قهرمان داستان مبارزات شما باشند. نشان دهید که چطور میتوانند با کمکهایشان، تغییرات و بهبودهای جدی در روند حل مشکلات ایجاد کنند.
آیندهنگر باشید
سازمانهای نیکوکاری و خیریه هوشمند روی ارزش کمکهای مداوم تمرکز میکنند. آنها میدانند که تنها راه ایجاد برنامههای توسعه پایدار و همیشگی، یافتن حامیانی است که بارها و بارها به آن سازمان کمک کنند. این حامیها به احتمال زیاد روابط بهتری با سازمان شما خواهند داشت و دوستان، اعضای خانواده و همکارانشان را هم برای کمک به سازمان شما راهنمایی و ترغیب میکنند.
از طرف دیگر، ممکن است حامیانی که شما به اشتباه در آنها احساس گناه ایجاد کردهاید، به شما کمک هم بکنند، اما همیشه در دل خودشان نسبت به سازمان شما احساس خشم و رنجش خواهند داشت. آنها به جای آنکه منتظر دریافت نامهها و ایمیلهای سازمان شما باشند، افسوس میخورند که دوباره باید کمک کنند یا باید با احساس گناه و سرزنشهای بیشتر مواجه شوند. میتوانم تضمین کنم که این افراد در اولین فرصت ممکن دیگر کمکی به سازمان شما نخواهند کرد و احتمالا هرگز کمککنندگان جدیدی را به سازمان خیریه شما معرفی نمیکنند.
با این اوصاف بهتر است که درباره برنامههای جمعآوری کمکهایتان کمی دوراندیش باشید. به حامیان خودتان این احساس را بدهید که آنها افرادی هستند که شانس ایجاد تغییر در دنیا را از طریق ارتباط و همکاری با سازمان شما خواهند داشت. به حامیانتان درباره مشکلاتی که با آنها مبارزه میکنید، توضیح بدهید و بعددر آنها دیدگاه مثبتی نسبت به آینده بهتر ایجاد کنید.
آشنایی بیشتر با افرا و خدمات آن