با شیوع همهگیری ویروس کرونا اقتصاد جهان با چالشهای جدیدی روبهرو شده، تجارت کالاها و خدمات به شدت کاهش یافته است و فعالیتهای بسیاری از صنایع جهان با اخلال مواجه شده است. آمریکا به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان نیز از این قاعده مستثنی نیست. کارشناسان اما بر این باور هستند که این خود میتواند فرصتی جدید برای فعالیتهای خیرخواهانه ایجاد کند تا اولویتهای این گونه فعالیتها مورد بازبینی دوباره قرار گیرند.
به گزارش وب سایت «دکرونیکل آو فیلانتروفی»، اقتصاد ایالات متحده در ماه مارس «از هم فروپاشید» و در ماه ژوئیه اثرات این فروپاشی نمایان شد. حتی کسانی که اقتصاددان هم نبودهاند، میتوانستند این موضوع را درک کنند که رکود جهانی در سال 2020 بسیار شکننده، تبعیضآمیز و غیرقابل اعتماد بوده است.
طی شیوع همهگیری، تناقضی مشابه در جهان نیکوکاری نیز به وجود آمده است که اقدامات خیرخواهانه را با وجود اینکه مردم به خیابانها میآیند و کمکهای خود را به همسایگان میرسانند، با چالش مواجه کرده است. جوامع آنلاین سعی دارند از ادامه بقای فروشگاههای محبوب در مکانهای تجاری محافظت کنند و در این راستا نیز جمعآوری کمکهای آنلاین را انجام میدهند، اما به رغم همه اینها، سرزندگی و نشاط مراکز غیرانتفاعی دستخوش تغییرات و کاهش شده است. حال میبایست به دنبال راههایی بود که به بازسازی اقتصاد ویران شده کمک کند و در عین حال در مورد چگونگی بهترین نوع بازسازی دنیای موسسات غیرانتفاعی تامل شود و به سادگی به روال عادی قدیم بازنگردد.
نخستین خبر امیدوارکننده و مسرتبخش اینکه، وقتی پنج بنیاد بزرگ کشور (ایالات متحده) اعلام کردند متعهد به انجام 2/1 میلیارد دلار کمک مالی اضافی میشوند، باعث قوت قلب موسسات غیرانتفاعی شد. این رویداد مشترک، که شامل اقدامات مختلفی از جمله انتشار اوراق قرضه و افزایش نرخ بازپرداخت است، نشان میدهد که حتی بزرگترین بنیادها نیز قادر هستند در صورت تمایل به سرعت و با خلاقیت عمل کنند. به همین ترتیب، کمپینی نیز به راه افتاده است که مردم را ترغیب میکند حداقل نیمی از بودجه توصیه شده توسط خیرین را به سازمانهای غیرانتفاعی آسیب دیده از همهگیری اهدا کنند. این کمپین که موسوم به #HalfMyDAF است، بیانگر تمایل به شکستن قالبها است. این اقدامات نشان میدهند که تعداد اندکی از سازمانها و اهداکنندگان از موضوع فروپاشی آگاه هستند و همانطور که کریستال هایلینگ، رئیس بنیاد لیبرا گفته است، دموکراسی ما «در پرتگاه» فروپاشی است.
گرچه که چنین حرکتهایی قابل ستایش هستند، اما در واقع چنین اقداماتی، اصلاحاتی کوتاه مدت است که عمدتا با هدف صرفهجویی در سازمانهای غیرانتفاعی انجام میشود.
هیچ یک از این تلاشها، بازنگری در ساختارهای موسسات نیکوکاری و امتیازاتی که قانون به آنها اعطا کرده یا نقش آنها در تداوم سیستمهای اجتماعی که در وهله نخست باعث بوجود آمدن آنها شده است، را دربر نمیگیرد. در عوض، آنها گامهای مثبتی در ادامه روال عادی قدیمی هستند. آنها همچنین به طرز غیرقابل انکاری شامل درجاتی از محافظت از خود برای بنیادها و دارندگان حسابهای توصیه شده توسط خیرین هستند که از گسترش درخواستهای نظارتی در مورد نحوه استفاده از پول خود هراس دارند. در نهایت، هر دو رویکرد در مورد «اهدای بیشتر» است، اما نه لزوما بهتر.
سازمانهای غیرانتفاعی مطمئنا به کمک نیاز دارند، اما پیش از اینکه نیکوکاران به آنها کمک کنند، باید چگونه پسانداز کردن آنها را بررسی کنند. نیاز به یادآوری است که بسیاری از مشاغل غیرانتفاعی دستمزد کمی دارند و فاقد مزایا هستند و صحبت در مورد چنین موضوعاتی برای این است که در رابطه با کمک بیشتر به موسسات غیرانتفاعی تامل کرد.سازمانهای غیرانتفاعی بزرگ مانند کالجها، موزهها، کتابخانهها، بیمارستانها و …، با مجموعهای از دیگر چالشها روبهرو هستند.
استفاده از ظرفیت دیجیتال
در دوران شیوع همهگیری که جمعآوری کمکها به صورت حضوری تهدیدی برای سلامتی تک تک افراد شده است، بسیاری از موسسات غیرانتفاعی را مجبور به اقدام سریع برای استفاده از فرصتهای دیجیتال کرده است بدون اینکه باعث شود ساختمانها و املاک آنها هم اکنون بلااستفاده بماند. به عنوان مثال، وقتی بیشتر تدریسها به صورت آنلاین انجام می شود، آموزش عالی چگونه هزینههای مربوط به ساختمانها را توجیه میکند؟ دانشگاههایی که میدانند چگونه ساختمانهای خود را به خوبی حفظ کنند پس از عبور از همهگیری، الگویی برای بازگشت به یک روال عادی و جدید در چگونگی آموزش خواهند بود.
تجدیدنظر در رویکرد سازمان های غیرانتفاعی
گذار از این تغییرات مستلزم تجدید نظر اساسی هم در تک تک سازمانها و هم در رویکرد جمعی آنها در مورد قوانین و شیوههای دیجیتال در رابطه با مسائل مربوط به حریم خصوصی و مالکیت معنوی است.
در حالی که بزرگترین سازمانهای غیرانتفاعی در حال دست و پنجه نرم کردن با این مسائل هستند، سازمانهای کوچکتر و شبکههای محلی که به ندرت بودجه خارجی را جذب میکنند، ممکن است سرمایههای بیسابقهای جمعآوری کنند. سازمانهای کمک به آزادی زندانیان و گروههای داوطلب برای کمک به اقشار نیازمند جامعه با استفاده از اینترنت و رسانههای اجتماعی برای ماهها موفق به جلب توجه رسانهها شدند. این سازمانها و گروهها توانستند از خیرین در مناطق دوردست حمایت مالی دریافت کنند. این خیرین قبلا این گروهها را اصلا نمیشناختند یا اطلاعات خیلی کمی از آنها داشتند. تقریبا همه ایمیلهای دریافت شده از کارفرمایان، برندهای عمده خردهفروشی، بانکها، مقامات یا حتی کتابفروشیهای محلی، برای پشتیبانی مجموعهای از سازمانهای سیاه دعوت به حمایت کردهاند. مردم نیز در جواب این ایمیلها کمکهای خود را اهدا کردند.
پیشبینیها چه میگوید؟
براساس پیشبینیها در چند سال آینده تعداد سازمانهای غیرانتفاعی کمتر خواهد شد و همچنین کمک به امور خیریه کاهش خواهد یافت. اندازه بنیادهای نیکوکاری کوچکتر میشود و بودجه آنها نیز تقلیل پیدا میکند. به همین خاطر باید در مورد نحوه فعالیت امور خیرخواهانه بازنگری انجام شود. قوانین بازنویسی و اقدامات قابل توجهی در مورد فعالیتهای آنها تدوین شود. انواع جدیدی از موسسات را با همکاری گروههای داوطلب برای کمک به اقشار نیازمند جامعه و شبکههایی برای کمکرسانی ایجاد و مشارکت اعضای جامعه را جلب کرد. در عین حال از حفظ امنیت فردی آنها اطمینان حاصل کرد، از جمله محافظت از دادههای دیجیتالی و حق آنها برای شرکت در اقدامات جمعی. روشهای جدیدی برای مدیریت دادهها طراحی کرد که باعث فراهم شدن زمینه برای ظهور نهادهایی همچون مجموعههای باز و مشارکت اطلاعاتی شود و گروههای مختلف از افراد را قادر سازد با اطمینان و به طور موثر از دادههای دیجیتال برای حمایت از تغییر استفاده کنند. سازمانهای غیرانتفاعی برای دوران آنالوگ طراحی شده بودند اما اکنون زمان آن است که خود را ارتقا داده و با عصر دیجیتال مطابقت دهند. در این راستا نیز نیاز است که از سرمایهگذاری بشردوستانه در تلاشهای جوامع کوچک برای کمک به سازمانهای غیرانتفاعی در استفاده از روشهای دیجیتال ایمن و موثر تشویق انجام شود.
هر یک از این ایدهها، زمینهای در اختیار بنیادها قرار میدهد تا به رشد و شکوفایی گروههای داوطلب برای یاری رساندن به اقشار نیازمند جامعه کمک کنند. در ضمن مانع از بازگشت به قوانین غیر مولد و نابرابر گذشته شوند.
سازمانهای غیرانتفاعی محلی هم باید به دنبال روشهایی باشند که بتوانند از شبکههای مراقبت و یاریرسانی در جوامع خود حمایت کرده و درس بیاموزند، از جمله تقویت رهبری جنبشها و حرکتهای مردمی. این نه تنها فرصتی برای نجات سازمانهای غیرانتفاعی است، بلکه فرصتی است که آنها را به ماشینی موثر برای تغییر تبدیل کند.
منبع: philanthropy