بررسی انگیزه‌ها و عوامل موثر در کمک‌های خیریه- بخش اول

فعالیت‌ها و کمک‌های خیریه اغلب تاثیری فراتر از آنچه ممکن است تصور بشود، دارند و حتی می‌توانند بر اقتصاد کشورها هم تاثیر بگذارند. شاید آمریکا نمونه جالبی در این مورد باشد، چون این کمک‌ها نقش مهمی در اقتصاد این کشور داشته‌اند. در سال 2016 مردم این کشور 282 میلیارد دلار به کلیساها، موزه‌ها، دانشگاه‌ها و هزاران موسسه دیگر کمک کردند. بررسی چرخه اقتصادی ایجاد شده از طریق کمک‌های خیریه در دانشگاه‌های آمریکا هم این موضوع را تایید می‌کند. این کمک‌ها گاهی عمدتا از طرف فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها است و اهمیت زیادی در تامین بودجه‌های دانشگاه دارند. جالب است بدانید که در سال 2016 میزان کمک‌های خیریه به دانشگاه‌های آمریکا چیزی در حدود 41 میلیارد دلار بوده که تقریبا ده درصد از هزینه‌های موسسات آموزشی این کشور را تامین کرده است. موقوفه‌ها هم منبع درآمد دیگری هستند که بخشی از کمک‌های گذشته را هم در برمی‌گیرند. از طرفی با مشوق‌های مالیاتی که در قانون جدید برای کمک‌های خیریه در نظر گرفته شده است، انتظار می‌رود این کمک‌ها افزایش داشته باشند. این در حالی است که ساختار خاص دانشگاه‌ها و رابطه خوبی که با فارغ‌التحصیلانشان دارند، تاثیر قابل توجهی در میزان کمک‌های خیریه به آنها می‌گذارد.

با این اوصاف حالا دیگر موارد مختلف مربوط به کمک‌های خیریه در ادبیات اقتصاد هم وارد و تایید شده است. با این حال دو مورد از آن‌ها که در مباحث انگیزه‌های کمکهای خیریه قرار می‌گیرند، مهم‌ترند؛ اولی تعامل متقابل و به این معناست که آیا افرادی که کمک می‌کنند، در مقابل انتظار دریافت چیزی دارند؟ دومی هم احساس وابستگی و تعلق خاطر است و به این معنا که چه عواملی روی احساس فرد مبنی بر اینکه عضوی از اجتماع یک موسسه خیریه است، تاثیر می گذارند؟ در نهایت بررسی این دو عامل مهم می‌تواند چشم‌انداز بهتری از اقتصاد این کمک‌ها ایجاد کند.

تعامل متقابل

مدت‌هاست اقتصاددانان متوجه شده‌اند که مردم به طور مطلق خودخواه نیستند؛ نوع‌دوستی و از خود گذشتگی بخش مهمی از رفتار انسانی است. آن‌ها معتقدند که بی‌شک بعضی از فعالیت‌های خیریه به خاطر منفعت‌طلبی هستند. این موضوع به خصوص درباره حامیانی صادق است که در برابر کمک‌هایشان انتظار چیزی مانند اعتبار، منافع ملموس و واقعی، دسترسی به رویدادهای اجتماعی و امکان انتقال امتیاز خود به دیگران را دارند. بررسی‌های موسسه آموزشی Anon U در این مورد، تخمین نسبتا دقیقی درباره این موضوع ایجاد می‌کند که چه کمک‌های ناشی از انتظار برای نوع خاصی از تعامل متقابل هستند. به عبارت دیگر این بررسی مربوط به آن است که والدین تحصیل‌کرده امیدوارند که کمکهای آنها به دانشگاهها در نهایت به فرزندانشان برای گرفتن پذیرش در آن دانشگاهها کمک کند. هر چند Anon U هیچ اشاره‌ای به این نکرده است که این کمک‌ها احتمال پذیرش در دانشگاه‌ها را افزایش می‌دهد یا خیر، اما شواهد نشان می‌دهد که کمک‌ها می‌توانند تاثیر خوبی در این زمینه داشته باشند.

برای ارزیابی تاثیر چنین باوری بر رفتار کمکی و خیریه افراد، رابطه میان کمک‌های خیریه یک فرد تحصیل‌کرده  و سن و وضعیت پذیرش فرزندش در دانشگاه مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شده است که اگر حامی تحصیلکرده اعتقاد داشته باشد که کمک‌هایش، احتمال پذیرش فرزندانش افزایش می‌دهد، این کمک‌ها با نزدیک شدن فرزندانش به سن پذیرش در دانشگاه افزایش پیدا کرده و بسته به پذیرش یا عدم پذیرش آنه‌ا، متغیرخواهد بود. از طرفی برای بررسی بیش‌تر این موضوع که تعامل متقابل تا چه اندازه تصمیم برای کمک را تحت تاثیر قرار می‌دهد، میزان کمک‌های والدین فارغ‌التحصیل و تحصیلکرده که به طور مستقیم با هدف خاصی مانند تیم‌های ورزشی انجام شده است، ارزیابی شده است. در نهایت مشخص شد که میزان این کمک‌ها وقتی فرزندان آن‌ها دانشجو هستند، افزایش چشم‌گیری پیدا کرده و بعد از فارغ‌التحصیلی‌شان کاهش یافته است. این نشان می‌دهد که والدین در زمینه فعالیت‌های فرزندان خودشان کمک مالی می‌کنند و این نشانه‌ای از انگیزه‌ها و علایق شخصی در فرآیند کمک کردن است. در حقیقت این بررسی‌ها نشان می‌دهند که حدود نیمی از کمک‌های انجام شده توسط والدین تحصیلکرده که فرزندانشان درخواست پذیرش در Anon U را داشته‌اند، به خاطر تمایل شخصی و امید به تعامل متقابل با فرزندانشان بوده است.

در موقعیت کمک مالی، نوع متفاوتی از تعامل متقابل ایجاد می‌شود. دریافت‌کنندگان کمک‌های مالی احتمالا نسبت به دانشگاه محل تحصیل‌شان احساس قدردانی می‌کنند و به همین دلیل سعی می‌کنند در آینده آن را جبران کنند. اما آن‌ها ممکن است به خصوص اگر این کمک‌ها را به شکل وام دریافت کنند، حس رنجش و آزردگی هم داشته باشند. الزام به بازپرداخت چنین وام‌هایی می‌تواند تمایل حامیان به کمک کردن را هم کاهش بدهد.

فعالیت‌های خیریه همچنین می‌توانند تحت تاثیر فشارهای اجتماعی هم باشند. هر چند بررسی این فرضیه مشکل است، چون روابط اجتماعی پیچیده هستند. ارتباط میان کمک کردن و یک گروه اجتماعی تا حد زیادی تحت تاثیر تمایلات و علایق عمومی است که به انتخاب آگاهانه همان گروه منجر می‌شود. برای نمونه، اینکه فردی برای یک موسسه خیریه کمک مالی جمع‌آوری کند و دوستانش به آن موسسه خیریه کمک کنند، لزوما به معنای آن نیست که کمک‌های آن‌ها برای جلوگیری از فشار اجتماعی بوده است. در نهایت بررسی‌ها نشان می‌دهند که تاثیر تمایلات شخصی بر فرآیند کمک کردن حتی بعد از چندین بار کمک کردن بدون تمایلات شخصی هم ادامه پیدا می‌کند و این به معنای آن است که فشار اجتماعی همیشه نمی‌تواند باعث سوق دادن افراد به سمت کمک‌های خیریه بشود.

در نهایت تحقیقی در این زمینه در دانشگاه Texas A&M انجام شده است تا مشخص شود که آیا دادن هدایا به حامیان و کمک‌کنندگان از طرف موسسه خیریه تمایل یا الزامی برای کمک‌های بعدی یا بیشتر خواهد بود یا خیر. به همین منظور به شکل تصادفی برای گروهی از حامیان هدایایی فرستاده شد، در حالی که بعضی دیگر تنها در زمان کمک کردن هدیه دریافت کردند و گروه دیگر اصلا هدیه‌ای دریافت نکردند. بررسی واکنش‌ها نشان داد گروهی که قبل از کمک کردن هدیه دریافت کرده بودند، تمایل بیش‌تری به کمک داشته و کمک‌های بیشتری هم کرده بودند. اما این میزان آنقدر قابل توجه نیست که موسسات خیریه را به صرف هزینه برای این کار وادارد. در واقع باید گفت هدیه دادن به حامیان، تاثیر چندانی بر میزان و تعداد دفعات کمک‌های آنها ندارد.

منبع